قرآن، خلقت انسان و فرگشت

نوع مقاله : مقاله علمی - پژوهشی

نویسنده

چکیده

چکیده
اندیشمندان اسلامی در باب تعارض یا عدم تعارض آیات آفرینش با فرگشت نظرات یکسانی ندارند. در این مقاله سعی‌ بر تبیین این است که نظریه دینی درباره خلقت انسان با نظریه علمی، تعارض و تضادی ندارد. حضرت آدم به گونه‌ای ویژه و معجزه‌گون از خاک آفریده شد و انسانهای بعدی از نسل او هستند. فرگشت در صورت صحت، از اثبات روند تکامل روی شخص خاصی به نام حضرت آدم ناتوان است. علم هرگز نمی‌تواند وجود معجزه در خلق حضرت آدم را رد کند. نه نظریه دینی در صدد تبیین علمی خلقت انسان است نه نظریات علمی در مقام انکار نظر دین هستند زیرا که علم تجربی بیگانه از مقوله معجزه است. در این مقاله، ابتدا آیاتی که می‌تواند به عنوان دلیل بر مدعا محسوب شود مطرح می‌شود سپس آیاتی به عنوان تأیید، مورد استشهاد قرار می‌گیرد. در ادامه آیاتی که به مواردی مشابه از معجزات سخن گفته اشاره می‌شود سپس آیاتی که مورد استناد موافقان فرگشت قرار گرفته همراه با پاسخ، طرح می‌شود. در آخر به برخی از دانشمندان علوم تجربی به عنوان مخالفان فرگشت اشاره می‌شود. مهمترین آیات مورد استدلال، آیاتی است که خلقت حضرت آدم را از خاک می‌داند و خلقت نسل او را از آب. همینطور آیاتی که عیسی% را به حضرت آدم تشبیه کرده و آدم را پدر همه انسان‌ها معرفی می‌نماید.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

نویسندگان و اندیشمندان مسلمان هر چند همگی بر عدم تعارض فرگشت با وجود خدا و توحید اتفاق نظر دارند (نجفی اصفهانی، 1389: 156) اما موضع‌گیری‌های متفاوتی درباره نظریه دینی و قرآنی در باب خلقت انسان دارند و در مورد تعارض و عدم تعارض آیات آفرینش با فرگشت نظرات یکسانی ندارند. این نظریات را می‌توان در چند گروه دسته‌بندی کرد:

1- فرگشت با قرآن سازگار است و می‌توان در قرآن، آیاتی در تأیید آن آورد. این از معجزات قرآن است که در آن زمان اینگونه سخن گفته است. (مشکینی، بی‌تا: 17و23؛ سحابی، 1387: 189)

2- ظاهر قرآن در خصوص خلقت انسان، سازگار با نظریه ثبات انواع و استقلال در خلقت است نه فرگشت. قرآن در باب خلقت سایر گونه‌ها ساکت است نه فرگشت را اثبات می کند نه رد. (مکارم شیرازی، 1409: 6، 625؛ مکارم شیرازی، 1374: 11، 89)

3- آیاتی از قرآن، نص در این هستند که آفرینشِ ابتدائی اولین انسان (حضرت آدم) از خاک بوده است. این نظریه معارض با فرگشت است. (مصباح یزدی، 1384: 341؛ مهاجری، 1363: 22)

4- آیات آفرینش ظهوری قوی و قابل توجه و قریب به صراحت دارد  در این که آفرینشِ ابتدائی اولین انسان (حضرت آدم) از خاک بوده است (طباطبایی،1393: 16، 255؛ جوادی آملی، 1389: 14،426) در نتیجه اگر فرگشت اثبات شود (هرچند هنوز اثبات نشده است) آیات قرآن به گونه‌ای قابل تأویل هستند که با فرگشت منافات نداشته باشند. (سبحانی، 1386: 23)

5- حضرت آدم به گونه‌ای ویژه و معجزه‌گون از خاک آفریده شد (طباطبایی،1393: 2، 112؛ جعفری، بی‌تا: 112) و انسانهای بعدی از نسل او هستند. در این دیدگاه، نظریه تکامل نه اثبات می‌شود نه رد. بنابرین هیچ تعارضی بین آیات قرآن و فرگشت وجود ندارد زیرا فرگشت در صورت صحت، روند تکامل تدریجی را در انسان فی الجمله اثبات می‌کند و از اثبات روند تکامل روی شخص خاصی به نام حضرت آدم ناتوان است و نیز علم هرگز نمی‌تواند وجود معجزه در خلق حضرت آدم را رد کند. علم تجربی فقط درباره امر مورد تجربه پیام دارد. علم می‌گوید علت این حادثه را کشف کردم اما هرگز در مورد چیزی که مورد آزمون واقع نشده است پیامی ندارد و نمی‌تواند بگوید این قبیل حادثه، علت دیگری نمی‌تواند داشته باشد. به عبارت دیگر اگر علم بتواند اثبات کند که انسان از راه تکامل به وجود می‌آید، هرگز نمی‌تواند اثبات کند که انسان از راه دیگری مانند معجزه نمی‌تواند به وجود آید.

در این مقاله با پذیرش نظر اخیر، سعی‌ بر تبیین این است که نظریه دینی درباره خلقت انسان با نظریه علمی، تعارض و تضادی ندارد. اگر از قرآن، مخالفت یا موافقتی با فرگشت نتوان یافت، اما به اطمینان می‌توان گفت که قرآن، نسل بشر امروزی را از حضرت آدم و حضرت آدم را آفریده از گل به شکل معجزه می‌داند؛ همانگونه که آفرینش پرنده‌ای از گل توسط حضرت عیسی معجزه بود و پذیرش این ماجرا منافاتی با آفرینش پرندگان از راه توالد ندارد. این نظریه دینی، موافقانی در میان اندیشمندان مسلمان دارد. (جوادی آملی، 1381: 26)

در این مقاله، آیات قرآنی مرتبط به بحث، به چند گروه تقسیم شده است. ابتدا آیاتی که می‌تواند به عنوان دلیل بر مدعا محسوب شود مطرح می‌شود سپس آیاتی به عنوان تأیید، مورد استشهاد قرار می‌گیرد. در ادامه آیاتی که به مواردی مشابه از معجزات سخن گفته اشاره می‌شود. در آخر، آیاتی که مورد استناد موافقان تکامل قرار گرفته همراه با پاسخ، طرح می‌شود

از آنجا که رویکرد این مقاله دینی و قرآنی است نویسنده به خود اجازه نقد علمی فرگشت را نمی‌دهد همانگونه که زیست‌شناس حق نظریه‌پردازی دینی ندارد. برخی از اصول مفروض و پذیرفته شده که به عنوان پیش‌فرض نظریه مورد تایید این مقاله محسوب می‌شوند عبارتن از: حجیت و اعتبار قرآن به عنوان منبع معرفتی و قابل استناد علمی. واقع‌گویی و معرفت‌بخشی زبان قرآن. (در بحث زبان دین، قائل به زبان نمادین، ابراز احساسات و مانند آن نیستیم.) وقوع معجزات توسط پیامبران الهی.

آیاتی به عنوان دلیل

آیاتی در قرآن کریم هست که به وضوح یا با تأمل، دلالت بر خلقت معجزه‌گون حضرت آدم از خاک دارد:

1. آفرینش انسان (یعنی حضرت آدم) از گل بود:

}إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَر{ (ص:71-74) یعنی «و به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل می‏آفرینم. هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید. در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، جز ابلیس که تکبر ورزید.»

خداوند در این آیات می‌فرماید یک بشری از طین می‌آفرینم. نمی‌گوید بشر را از طین می‌آفرینم. بحث از خلقت نوع بشر نیست. نکته مهم این است که آن یک بشر از طین، حضرت آدم است که امر شد به او سجده کنند؛ زیرا در آیه 34 بقره اسم این یک بشر طینی آمده است: }وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبی‏ وَ اسْتَکْبَر{ یعنی «و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید.» در این آیه می‌فرماید آن کسی که ملائکه, مأمور به سجده‌اش شدند حضرت آدم بود. در آیات قبلی در سوره «ص» فرمود ملائکه مأمور به سجده بر بشری شدند که از گل بود. از آیات این دو سوره نتیجه می‌گیریم که حضرت آدم از گل خلق شد.

برخی (مشکینی، بی‌تا: 26و36) در مقام اشکال به استدلال فوق می‌گویند مراد از آدم، آدم نوعی است نه حضرت آدم. بنابرین آیات سجده بر آدم یا خلقت آدم از خاک، مخصوص حضرت آدم نیست.

در پاسخ می‌توان گفت این برداشت با ظاهر بسیاری از آیات نمی‌سازد (طباطبایی، 1393: 16، 257) مانند آیه‌ای که آدم و همسرش را منشأ تکثیر نسل می‌داند ( نساء:1) و آیه‌ای که از بودن آدم در بهشت و اخراجش از آنجا به سبب اغواء شیطان سخن می‌گوید. }یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّة{ (اعراف: 27) در این آیات، انسانی که شیطان او را فریفت و از میوه ممنوعه خورد همان انسانی است که پدر انسانها معرفی شده است. وقوع این ماجراها برای انسان نوعی معنا ندارد.

2. شروع آفرینش انسان (یعنی انسان اولیه که حضرت آدم است) از گل بود و آفرینش انسان در ادامه (یعنی نسل او) از آب بود:

}بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهین{ (سجده: 7-8) یعنی «آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد سپس نسل او را از عصاره‏ای از آب ناچیز آفرید.» این آیه، مکمل آیات سوره «ص» است که ذکرش گذشت. منظور از انسان در این آیه، حضرت آدم است به دلیل آیات سوره «ص» و «بقره» که توضیح آن گذشت. همچنین تعبیر «خلق نسل انسان از آب» دلالت می‌کند بر اینکه مراد از انسان، در «آفرینش انسان از گل» همه انسا‌نها یا جنس انسان نیست بلکه تنها انسان اولیه به نام آدم مراد است. اگر مراد از «آفرینش انسان از گل» طبق نظر موافقان تکامل، همه انسان‌ها بودند و گل به معنای ماده اولیه و عناصر تشکیل دهنده اولیه می‌بود، کلمه «نسل» در ادامه آیه نباید می‌آمد بلکه باید می‌گفت: }جَعَلَه مِن ماءٍ مَهین{. زیرا طبق نظریه تکامل، نطفه سازنده حضرت آدم نیز مانند سایر انسانها از ماء است اما آیه می‌گوید آدم (به عنوان آغاز آفرینش انسان) از خاک است و نسلش از آب است در حالی که طبق فرگشت، آدم و نسلش همه از آب هستند.

خلاصه با کمک آیات سوره ص و بقره، آیات سوره سجده اینگونه تفسیر می‌شود:

}بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ{ یعنی «آفرینش حضرت آدم را از گِل آغاز کرد سپس نسل او را از عصاره‏ای از آب ناچیز آفرید.»

موافقان تکامل (سحابی، 1387: 189) همین آیه را دلیل بر اثبات تکامل گرفته‌ و گفته‌اند ابتدای آیه که خلق از گل را مطرح می‌کند از موجود تک‌سلولی که منشأ موجودات زنده است سخن می‌گوید و ادامه آیه که از نسل انسان می‌گوید از پیدایش انسان از نطفه حیوانات قبلی سخن می‌راند. «ثم» نیز دلالت بر فاصله زمانی میان آن تک‌سلولی و انسان دارد.

پاسخ این استدلال از توضیحی که پیش از این در مورد آیه آمد روشن می‌شود. اولا انسانی که از گل خلق شد به قرینه آیات دیگر، حضرت آدم بود. ثانیا اگر آیه ناظر به مراحل تکامل تدریجی بود باید می‌فرمود «ثم جعله» نه «ثم جعل نسله». مطابق تکامل، هر انسانی از نطفه است نه فقط نسل انسان. کلمه نسل چرا در آیه آمده است؟ تأکید بر واژه نسل، قرینه بر این است که انسان اول (حضرت آدم) از این حکم (خلق از نطفه) مستثناست.

از بیان فوق، رد بیان دیگر موافقان تکامل روشن می‌شود آنجا که می‌گویند بین انسان و آدم تفاوت است و آدم، انسانی از میان سایر انسان‌های موجود بوده و منشأ اولیه انسان از گل بوده نه اینکه آدم از گل آفریده شده باشد. (سحابی، 1351: 112) همانطور که در استدلال فوق بیان شد منظور از انسانی که از گل آفریده شد آدم% است.

3. آفرینش حضرت عیسی که غیر عادی و خرق عادت و معجزه‌گون بود به آفرینش حضرت آدم تشبیه شده است؛ یعنی آفرینش حضرت آدم نیز معجزه‌گون و خرق عادت بوده است:

}إِنَّ مَثَلَ عیسی‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُون{ (آل‌عمران: 59) یعنی «مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم موجود شد.»

حضرت عیسی بدون وجود پدر، از مادر متولد شد. قرآن برای رفع استبعاد و تعجب از این ماجرا، داستان خلقت آدم را یادآور می‌شود و می‌گوید شما که خلقت حضرت آدم از خاک و بدون پدر و مادر را پذیرفته‌اید چرا تعجب می‌کنید از خلقت حضرت عیسی. این هم مانند آن یک معجزه و خرق عادت است.

 اگر آدم% محصول تکامل بود، این تشبیه در آیه چه فایده داشت و چگونه جواب سؤال مردم می‌شد؟ مردم سؤال کردند چگونه عیسی بدون داشتن پدر متولد شد؟ آنگاه خدا بگوید آدم را ببینید از پدر و مادر (نر و ماده گونه‌های قبلی) طبق تکامل به وجود آمده است. آیا این پاسخ سؤال مردم است؟ (طباطبایی، 1393: 16، 257؛ جوادی آملی، 1389: 14، 426؛ مصباح یزدی، 1384: 342)

برخی نویسندگان، وجه تشبیه حضرت عیسی به حضرت آدم را در آیه فوق از جهت دیگری می‌دانند در نظر آنان وجه شبه، پدر نداشتن نیست بلکه یا علم و عقل است که به هر دو مجزه‌آسا داده شد (مشکینی، بی‌تا: 56) یا نبوت است (سحابی، 1387: 231) یا خلقت از خاک (به عنوان ماده زمینی) است چرا که مسیحیان، عیسی را خاکی نمی‌دانستند بلکه او را آسمانی می‌پنداشتند. (رضایی اصفهانی، 1381: 2، 288)

پر واضح است که این وجه تشابه‌ها صواب نیست؛ زیرا اولا پیامبران دیگری هم بودند که در این وجه شبه‌ها با حضرت آدم مشترک بودند ذکر حضرت آدم خصوصیتی ندارد. حضرت موسی نیز علم و نبوت الهی داشت چرا عیسی به موسی تشبیه نشد با اینکه موسی نزدیک‌تر و معروف‌تر بود. پس ویژگی دیگری در حضرت آدم بود که مخصوص به ذکر شد. ثانیا با این وجوه تشابه، جواب سؤال مسیحیان داده نمی‌شود؛ مطابق شأن نزول (قمی، 1420: 1، 104؛ طوسی، بی‌تا: 2، 482؛ طبرسی، 1406: 2، 762) مسیحیان می‌پرسیدند چگونه ممکن است فردی بدون پدر متولد شود؟ چون مسیح پدر ندارد، پس پدر او خداست. قرآن جواب می‌دهد آدم نیز پدر نداشت. همانطور که خدا، پدر حضرت آدم نیست، پدر عیسی نیز نیست. 

4. حضرت آدم، خود پدری نداشت و پدر همه انسانهاست. اگر حضرت آدم محصول تکامل بود، اولا همه انسانها فرزند او نبودند؛ ثانیا خود, پدر داشت. توضیح مطلب به شرح زیر است:

الف- قرآن به صراحت، حضرت آدم را پدر انسان‌ها معرفی می‌کند که ما انسان‌ها از او تکثیر شده‌ایم. با دقت در مطالب مطرح در آیات، به روشنی درمی‌یابیم که همه انسان‌ها فرزند آدم هستند و استثنایی در بین نیست؛ زیرا مضامینی که به «بنی آدم» نسبت داده شده است همچون لباس داشتن (اعراف: 26)، احتراز از فریب شیطان (اعراف: 27)، استفاده از زینت، اسراف نکردن (اعراف: 31)، اخذ میثاق (اعراف: 172) و کرامت ذاتی (اسراء: 70)، برای همه انسان‌ها است نه گروه خاصی؛ بنابرین خطابات قرآنی با تعبیر بنی‌آدم همه انسا‌ن‌ها را شامل می‌شود. اگر انسان، محصول تکامل بود، اصرار بر اینکه همه انسان‌ها از یک پدر هستند معنا نداشت و درست نبود. در نظریه تکامل، یک گونه تدریجا به گونه‌ی دیگر تکامل می‌یابد نه اینکه تنها یک فرد لزوما تکامل یابد و بقیه افراد گونه تکامل نیابند. اما قرآن اصرار دارد که همه انسانها فقط از یک فرد خاص (حضرت آدم) و تک همسرش (حوا) نشأت گرفته‌اند: «ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت.» (نساء: 1)

یافته‌های علمی و نظرات دانشمندان تأیید می‌کند که پدر همه انسا‌نها یک شخص بوده است و این با ظاهر آیات که پدر همه انسان‌ها را حضرت آدم می‌داند سازگار است. «اسپنسر ولز» مدیر پروژه ژنوگرافیک، می‌گوید بر اساس داده‌های ژنتیکی, ما از یک نیای مرد واحد به وجود آمده‌ایم. (ولز، 1386: 94)

ب- قرآن در حالی که از آباء (اجداد و پدران) و برادارن و ذریه (فرزندان و نوادگان) برای انبیاء سخن می‌گوید برای حضرت آدم فقط از فرزندان و ذریه او سخن می‌گوید. هیچ جای قرآن از پدر یا مادر یا آباء یا برادران حضرت آدم سخنی نمی‌گوید. قرآن حتی از آباء حضرت نوح - که قدیمی‌ترین پیامبر نامبرده در قرآن (غیر از حضرت آدم) است - سخن می‌گوید. قرآن همچنین درباره حضرت عیسی که پدر ندارد از مادرش و از پدر بزرگش سخن می‌گوید. (مریم: 58) در آیاتی از قرآن کریم (انعام: 83-87) تصریح شده است به وجود پدران و ذریه و برادران برای بعضی انبیاء همچون ابراهیم، اسحاق، یعقوب، نوح، داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، یسع، یونس و لوط. نام حضرت آدم در این لیست بلند بالا یافت نمی‌شود.

 در سوره آل‌عمران آیه‌ای هست که شاید برخی بخواهند وجود پدر برای حضرت آدم را از آن استفاده کنند: «خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. آنها فرزندانی بودند که بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند.» (آل‌عمران: 33-34) در این آیات، آدم و نوح و آل‌ابراهیم و آل‌عمران، ذریه تلقی می‌شوند. ذریه بر فرزند اطلاق می‌شود پس حضرت آدم نیز فرزند کسی بوده است.

در پاسخ می‌گوییم این برداشت را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا اولا به قرینه آیات دیگر که قبلا توضیحش گذشت، حضرت آدم از این حکم (ذریه بودن) استثناء شده است. ثانیا آیه که می‌فرماید این انبیای نام برده، یکی فرزند دیگری بودند، همه انبیاء مذکور در آیه را شامل نمی‌شود؛ چرا که اگر همه را شامل می‌شد متضمن معنای باطلی می‌بود. چند نفر از انبیاء چگونه می‌توانند همه نسبت فرزندی با هم داشته باشند. «بعضها من بعض» حکایت از این دارد که بعض دوم پدر است حال یا هم پدر است و هم فرزند، یا فقط پدر است و فرزند کسی نیست. در جمع محدودی اگر گفتیم همه از هم هستند و نسبت فرزندی با هم دارند، به حکم عقل یکی حتما فرزند بقیه نیست بلکه فقط سمت پدری دارد.

آیاتی به عنوان شاهد و مؤید

1. تعبیر ویژه قرآن از خلقت انسان توسط خدا:

}یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ{ (ص: 75-76) یعنی «ای ابلیس! چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان خویش خلق کردم سجده آوری؟»

نکته مهمی که دست کم به عنوان شاهد و مؤید می‌تواند استفاده شود این است که خداوند در آیه فوق می‌فرماید }خَلَقْتُ بِیَدَیَّ{ حضرت آدم را با دو دست خودم آفریدم؛ یعنی عنایت ویژه و امتیاز خاص برای او قائل شدم. مطابق فرگشت، خلق انسان و از جمله حضرت آدم، مانند سایر موجودات زنده بر اثر انتخاب طبیعی و تکامل تدریجی بوده است و نحوه خلقت حضرت آدم، تمایز ماهوی با بقیه موجودات ندارد. اگر انسان محصول روند تکاملی عادی طبیعت است، تعبیر ویژه برای خلق او جا ندارد چرا که عنایت خاصی در کار نبوده بلکه انتخاب طبیعی که در همه موجودات زنده تسری دارد سر از خلق آدم در آورده است. بنابراین این آیه اشعار به خلقت معجزه‌وار حضرت آدم دارد.

2. به تصریح آیاتی از قرآن کریم (بقره: 35-36؛ اعراف: 27) حضرت آدم، در ابتدای خلقتش، در بهشت بود و بعد از مدتی، در اثر اغوای شیطان به زمین هبوط کرد. این بهشت هر چه باشد هر کجا که باشد بالاخره همانطور که در سوره طه (طه: 116-123) می‌خوانیم اوصاف خاصی داشت؛ از گرسنگی و تشنگی و برهنگی و آفتاب‌زدگی خبری نبود. اگر حضرت آدم محصول تکامل طبیعی بود، بودن آغازینش در بهشت و هبوط بعدش به زمین معنا نداشت. اگر حضرت آدم محصول تکامل بود، مانند بقیه حیوانات و در کنار آنها از ابتدا در زمین بود و جای خاصی با اوصاف خاصی (که در سوره طه آمده) نبود.

3. ندانستن کیفیت دفن مردگان:

قابیل وقتی هابیل را کشت نمی‌دانست با جسد او چه کند. خدا کلاغی را پیش چشم او به کندن زمین واداشت و اینگونه دفن مرده را به او آموخت. (مائده: 31) سؤال این است اگر حضرت آدم و فرزندانش، محصول تکامل بودند، قابیل از موجودات قبلی و از اجداد خود یاد گرفته بود و دیده بود که با جسد مرده چه می‌کنند. اجداد انسان طبق نظریه تکامل، اجساد مردگان خود را چه می‌کردند؟ چرا قابیل آن را بلد نبود و نمی‌دانست؟ این نشان می‌دهد که آدم و فرزندانش اولین انسان‌ها (در نسل خودشان) بودند و انسان یا انسان‌نمایی را غیر از خودشان قبلا ندیده بودند. (جوادی آملی، 1381: 27)

4. ندانستن و نداشتن پوشش:

حضرت آدم و همسرش وقتی از درخت ممنوعه خوردند عورتشان آشکار شد و شروع کردند به پوشاندن آن با برگ درخت. (اعراف: 22؛ طه: 121) اینکه حضرت آدم به ناگاه شروع کرد با برگ درخت خود را بپوشاند با تکامل تدریجی جور در نمی‌آید بالاخره نسل قبلی، خودش را می‌پوشاند یا نه؟ طبق تکامل تدریجی همه چیز تدریجی شکل گرفت. بشر ناگهان به فکر پوشش نیفتاد. بنابرین جریان ظاهر شدن ناگهانی عورت و پوشاندن آن به سرعت و با نزدیک‌ترین چیزهایی که در اختیار بود که حاکی از نوعی شرم است به هیچ وجه با داستان انسان در فرگشت سازگاری ندارد.  

5. شروع تکلیف با آدم%:

تکلیف آدم% به احکام و دستورات الهی به خاطر عقل و اراده‌اش بود. این عقل و اراده طبق تکامل تدریجی، ناگهان و در یک شب پیدا نشد. پس نسل قبلی (پدرش و اجدادش) نیز باید مراتبی از عقل را می‌داشتند و به تبع آن مکلف می‌بودند در حالی که قرآن آغاز تکلیف را از آدم% مطرح می‌کند:

«ای فرزندان آدم! اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند، (از آنها پیروی کنید) کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می‌شوند.» (اعراف: 35)

آیاتی به عنوان مواردی مشابه از معجزات

به نظر می‌رسد آیاتی که به موضوعات علوم تجربی پرداخته‌اند دوگونه هستند:

الف-دسته اول، آیاتی هستند که با بیان علمی، مسأله‌ای از مسائل علم تجربی را تبیین علمی می‌کنند و یا قابل تبیین علمی هستند. از ده‌ها مثال به یک نمونه بسنده می‌کنیم:

«ما بادها را برای بارور ساختن فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم.» (حجر: 22) این آیه به نقش باد در باروری ابرها اشاره دارد که قابل تبیین علمی است.

ب- دسته دوم، آیاتی است که مسأله‌ای از مسائل علوم تجربی (از جمله زیست‌شناسی) را بیان می‌کنند اما نه با بیان علمی؛ یعنی تبیین علمی نمی‌کنند و قابل تبیین علمی نیستند بلکه مسأله را به معجزه و غیب و ساحت غیر قابل دسترس مستند می‌کنند. پذیرش تبیین الهیاتی و معجزه در این موارد فراوان، استبعاد خلقت معجزه‌گون حضرت آدم را از بین می‌برد. نمونه‌هایی از این دسته آیات به شرح زیر است: 

  1. حضرت عیسی، پرنده‌ای از گل ساخته و آن را به پرنده واقعی تبدیل می‌کند.
  2. حضرت عیسی، مردگان را زنده می‌کند و آنان را زنده از قبر بیرون می‌آورد. 
  3. حضرت عیسی، کور و پیس را شفا می‌دهد. (آل‌عمران: 49؛ مائده: 110)
  4. حضرت عیسی، در گهواره سخن می‌گوید. (مریم: 30؛ آل‌عمران: 46)
  5. تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار واقعی و تبدیل شدن مار به عصا. (طه: 20-21؛ اعراف: 107؛ شعراء: 32)
  6. کیفیت خلق شتر قوم ثمود (ناقه صالح). (شعراء: 154-155؛ اعراف: 73؛ هود: 64)
  7. مردن و زنده شدن عزیر پیامبر و پوسیدن حمار او و سالم ماندن غذای او برای صد سال. (بقره: 259)
  8. زنده شدن مقتول بنی‌اسرائیل با برخورد قسمتی از گاو ذبح شده. (بقره: 73)
  9. مردن گروهی از بنی‌اسرائیل با صائقه و زنده شدن آنان. (بقره: 55-56)
  10. مردن و زنده شدن هزاران نفر از مردم. (بقره: 243)
  11. زنده شدن پرندگان کشته و کوبیده شده توسط حضرت ابراهیم. (بقره: 260)
  12. نحوه ولادت حضرت عیسی از زنی بدون داشتن همسری. (انبیاء: 91؛ مریم: 20؛ آل‌عمران: 47)

ولادت حضرت عیسی معجزه و خرق عادت بود. اینکه ولادت عیسی% طبق قوانین علمی مانند وجود همسر یا بکرزایی بود قابل قبول نیست زیرا مریم می‌فرماید }لَمْ یَمْسَسْنی‏ بَشَر{ (مریم: 20) (بشری مرا لمس نکرده) همچنین عبارت }قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاس{ (مریم: 21) «پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است و تا او را برای مردم نشانه‏ای قرار دهیم.» نشان می‌دهد که مسأله، خرق عادت و امری فرابشری است که با امور عادی قابل توجیه نیست. چگونه ممکن است این مسأله، با قوانین علمی توجیه شود در حالی که قرآن به صراحت، اراده الهی – نه عوامل مادی عادی - را منشأ این امر می‌داند }وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیّا{ (مریم: 21) «آن رحمتى از جانب خویش و دستوری قطعی بود.» اگر ولادت عیسی با بکرزایی توجیه شود (سحابی، 1387: 217) سخن گفتن او در گهواره چگونه توجیه می‌شود؟ آیا این نشانه و مؤیدی بر آفرینش معجزه‌گون عیسی نیست؟

آیا قانون علمی – به گمان قائلین به آن- که باعث شد حضرت مریم باردار شود طبق روند عادی بوده است؟ آیا آن قانون، طبق یک اتفاق در مورد حضرت مریم رخ داد و ممکن بود در مورد زن دیگری هم رخ دهد؟ یا اینکه خدا به خواست خود، این امر را برای حضرت مریم پدید آورد؟ اگر این امر، مخصوص حضرت مریم و روی حساب خاص و حکمت الهی بود، پس نقش اراده الهی، در طبیعت به طور مستقیم و خارج از قوانین علمی و به گونه خرق عادت، مسلم است و این در مورد حضرت آدم نیز قابل طرح است.

13. تولد معجزه‌گون حضرت یحیی از پدری پیر و مادری عقیم به دعای حضرت زکریا: (مریم: 2-7؛ انبیاء: 89-90؛ آل‌عمران: 37-40)

نحوه ولادت حضرت یحیی خرق عادت و معجزه‌گون بود. البته درمان نازایی امری علمی است و انجام می‌پذیرد اما در مورد حضرت زکریا و همسرش درمانی صورت نگرفت بلکه صرف دعای زکریا و اجابت الهی سبب این امر شد و این امری است که هیچ توجیه علمی ندارد. هر چند تأثیر روانی دعا و تلقین را انکار نمی‌کنیم اما جریان یحیی از آن موارد نیست؛ زیرا به تصریح قرآن، زکریا با خدا سخن گفت و پاسخ شنید و این امری است ورای تلقینی که عموم مردم می‌توانند داشته باشند؛ پس ولادت یحیی، معجزه و خرق عادت بود.

14. تولد حضرت اسحاق از پدر و مادری پیر با عنایت ویژه الهی: (هود: 69-73)

فرزندآوری همسر حضرت ابراهیم به خواست خدا و با بشارت الهی بواسطه ملائکه بود. بنابرین فرایند طبیعی و علمی مطرح نبود بلکه خرق عادت و معجزه بود.

15. خواب سیصدساله اصحاب کهف و بیدار شدن آنان. (کهف: 10-25)

16. زنده مانده حضرت یونس در شکم ماهی. (صافات: 142-144؛ انبیاء: 87)

حضرت یونس توسط یک ماهی بلعیده شد و اگر استغفار نمی‌کرد تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند. حضرت یونس با تسبیح و توبه نجات یافت نه با امداد بشری و علمی. بنابرین نمی‌توان گفت نجات او توجیه علمی دارد و ممکن است علم این کار را انجام دهد. ماندن در شکم ماهی تا روز قیامت نیز هیچ توجیه علمی ندارد.

17. مائده و سفره آسمانی برای حضرت عیسی و حواریون: (مائده: 112-115) آمدن سفره طعام  از آسمان, از نظر علمی توجیه ندارد بلکه خرق عادت و معجزه است.

18. دانستن زبان حیوانات و سخن گفتن با آنها و لشکر بودن حیوانات برای حضرت سلیمان. (نمل: 16-23)

19. هم‌نوایی کوه و پرندگان با مناجات حضرت داود. (انبیا: 79؛ سبأ: 10؛ ص: 18-19)

20. تسخیر باد برای حضرت سلیمان. (سبأ: 12؛ ص: 35-36)

21. درخشیدن دست حضرت موسی. (طه:22؛ نمل:12؛ اعراف:108؛ شعراء: 33)

22. از جا کنده شدن کوه و قرار گرفتن آن بالای سر بنی‌اسرائیل. (اعراف: 171)

23. شکافتن و خشک شدن دریا (رود) با عصای موسی. (بقره:50؛ شعرا:63؛ یونس:90؛ طه:77)

24. جاری شدن چشمه با عصای موسی. (بقره: 60؛ اعراف: 160)

25. آوردن تخت بلقیس از مسافت دور قبل از حرکت چشم. (نمل: 40)

آیاتی به عنوان مستند موافقان تکامل

آیاتی در قرآن کریم هست که گاهی طرفداران فرگشت به آنها استناد می‌کنند:

1. ظهور بعضی آیات، آفرینش همه انسانها به طور عموم - نه انسان خاصی - از منشأ واحد است: از خاک، گل، ارض، آب، صلصال، علق. اطلاق این آیات حضرت آدم را نیز شامل می‌شود. بنابرین همه انسانها منشأ واحدی دارند و هیچ انسانی از این حکم، مستثنا نیست. (مشکینی، بی‌تا: 23و31و35و46) تعبیر آیات درباره ماده اولیه انسان متفاوت است؛ انسان آفریده شد از:

1) نفس واحد: (انعام: 98؛ اعراف: 189؛ زمر: 6)

«ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید همان کسی که همه شما را از یک نفس آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت.» (نساء: 1) ظاهر آیه خلقت انسان (نوع انسان) از نفس واحد است. موافقان فرگشت می‌گویند منظور از نفس واحد، همان موجود تک سلولی اولیه است که موجودات بعدی از او پدید آمده‌اند. (مشکینی، بی‌تا: 47)

در پاسخ می‌توان گفت دلیلی نداریم که حتما نفس واحد، منشأ واحد تک‌سلولی آغازین باشد. نفس واحده می‌تواند اشاره به حقیقت واحدی باشد که همه انسانها از آن هستند. اینکه این حقیقت واحده چیست در این آیه بیان نشده است. طبرسی می‌گوید طبق نظر همه مفسرین، مراد از نفس واحده، حضرت آدم است. (طبرسی، 1406: 3، 5؛ مراغی، بی‌تا: 4، 175) علامه طباطبایی ضمن پذیرش این نظر می‌گوید آیه درصدد بیان این حقیقت است که افراد انسانی از حیث حقیقت انسانی یکی هستند. (طباطبایی، 1393: 4، 135-136)

2) طین:

 «او کسی است که شما را از گل آفرید.» (انعام:2) «ما آنان را از گل چسبنده‏ای آفریدیم‏.» (صافات: 11) در این دو آیه، ضمیر به انسانها برمی‌گردد بنابرین همه انسانها از گل آفریده شده‌اند. آیاتی که خلق آدم را از گل مطرح می‌کنند به عناصر اولیه‌ و به مواد تشکیل دهنده‌ موجود زنده تک‌سلولی آغازین اشاره دارد و این نه تنها با فرگشت منافاتی ندارد بلکه سازگار نیز هست. (مشکینی، بی‌تا: 26؛ سحابی، 1387: 191)

«و ما انسان را از عصاره‏ای از گِل آفریدیم. سپس او را نطفه‏ای در قرارگاه مطمئن (رحم‏) قرار دادیم‏.» (مومنون: 12-13) ظاهر آیه فوق این است که همان انسانی که از گل است در مراحل بعدی به صورت نطفه در می‌آید و این با فرگشت سازگار است.

در پاسخ می‌گوییم دو احتمال مطرح است:

الف- اگر این مطلب (خلق از گل و سپس از نطفه) در مورد فرد فرد انسان است بنابر هر دو نظر (فرگشت و خلقت مستقل) درست درنمی‌آید؛ زیرا چنین نیست که هر فرد انسانی ابتدا از گل ساخته شود سپس از نطفه. مگر آنکه مراد از طین، عناصر تشکیل‌دهنده باشد که در آن صورت این مطلب طبق هر دو نظر درست است؛ زیرا عناصر، قبل از تشکیل نطفه شکل می‌گیرند سپس نطفه از آنها تشکیل می‌شود. (طبرسی، 1406: 6، 727؛ مکارم شیرازی، 1374: 12، 432) تنها تفاوتی که هست این است که طبق نظریه خلقت مستقل، این آیه حضرت آدم را شامل نمی‌شود و این با وجود آیات مخصص اشکالی ندارد.

ب- اگر این مطلب (خلق از گل و سپس نطفه) در مورد گونه و نوع انسانی باشد، طبق هر دو نظر درست است با این فرق که «خلق از گل» در نظریه خلقت مستقل، در مورد اولین انسان و نسل او است ولی طبق فرگشت، در مورد اولین موجود زنده (تک سلولی) است. توضیح آنکه مطابق فرگشت، شروع خلقت نوع انسانی از موجود تک‌سلولی بوده که آن از عناصر موجود در زمین (خاک) تشکیل شده بود تا رسید به انسان که از نطفه موجودات قبلی تکون یافت. طبق نظریه خلقت مستقل، اولین انسان یعنی حضرت آدم از خاک آفریده شد ولی بقیه انسانها که نسل او هستند از نطفه آفریده شدند. بنابرین آغاز خلقت نوع انسانی از خاک بوده است. با آیه سوره سجده، این احتمال تقویت می‌شود زیرا خلق از خاک را مختص انسان آغازین قرار داده و خلق از نطفه را مختص نسل او؛ در حالی که طبق فرگشت، بین انسان آغازین و نسل او در این جهت فرقی نیست و هر دو از نطفه هستند. در سوره سجده می‌خوانیم «آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. سپس نسل او را از عصاره‏ای از آب ناچیز آفرید.» (سجده: 7-8) در سوره «ص» می‌فرماید (ص: 71-74) آن بشری که از گل بود همان بود که ملائکه، مأمور به سجده بر او شدند و ابلیس سر باز زد. خلاصه آنکه عمومیت آیات خلق انسان از گل، با توجه به آیات سوره سجده و ص، مخصوص حضرت آدم است.

3) تراب:

}فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَة{ (حج: 5) «ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه و آنگاه از خون بسته شده.» ظاهر این آیه و آیات مشابه (روم: 20؛ غافر: 67؛ کهف: 37؛ فاطر: 11) این است که همه مردم از خاک سپس از نطفه آفریده شده‌اند و این با فرگشت سازگار است نه نظریه خلقت مستقل. در پاسخ، همان جوابی که در ذیل خلق از طین ذکر شد تکرار می‌شود. 

به نظر برخی (مشکینی، بی‌تا: 33؛ سحابی، 1387: 172و 178) واژه «ثم» که فاصله میان خلق از خاک و خلق از نطفه را می‌رساند با فرگشت سازگاری دارد. انسان از زمانی که خلقتش از خاک شروع شد و مراحل تکامل تدریجی را طی کرد از تک‌سلولی تا حیوان تا نطفه انسان، زمان زیادی کشید که از آن با «ثم» تعبیر شده است.

سخن فوق از جهات متعددی قابل نقد است؛ اولا اگر به «ثم» تمسک می‌کنند «ثم» فاصله میلیونها سال را شامل نمی‌شود. (مکارم شیرازی، 1409: 6، 624) ثانیا منظور از خاک می‌تواند اشاره به عناصر سازنده انسان باشد. ثالثا به قرینه آیات دیگر (سجده: 7-8؛ ص: 71-74) انسانی که از خاک آفریده شد حضرت آدم است و نسل او از نطفه. بنابراین شروع خلقت انسان که با آدم بود از خاک بود سپس در ادامه، انسانها که نسل او بودند از نطفه به وجود آمدند. 

4) صلصال: (الرحمن: 14)

«(به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از صلصال (گل خشکیده‏ای همچون سفال) که از گل بدبویی گرفته شده می‏آفرینم هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم، همگی برای او سجده کنید. همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس.» (حجر: 28-31)

ظاهر آیات فوق این است که انسانی که از صلصال آفریده شد همان حضرت آدم است که ابلیس از سجده بر او امتناع ورزید.

5) ارض: (هود: 61؛ نوح: 17؛ طه: 55)

«او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از ارض (زمین) آفرید و در آن موقع که به صورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید.» (نجم: 32) شاید در جهت تقویت فرگشت چنین برداشت شود (مشکینی، بی‌تا: 26؛ سحابی، 1387: 170) که مطابق این آیه اولا مخاطب آیه همه انسانها هستند پس همه انسانها از ارض آفریده شده‌اند و این مخصوص حضرت آدم نیست. ثانیا همان انسانهایی که از ارض آفریده شدند جنین‌هایی در شکم مادرانشان بوده‌اند. این دو برداشت تنها با فرگشت سازگار است. مطابق فرگشت، همه انسانها از جمله حضرت آدم از زمین، طی فرایند تکامل تکون یافتند و همه محصول نطفه و جنین هستند.

در برابر استلال فوق، دو پاسخ می‌توان ارائه کرد:

الف- بخش اول آیه مربوط به نقطه آغاز نوع انسانی است که حضرت آدم است که از خاک بود. بخش دوم آیه ناظر به نسل حضرت آدم است. بنابرین این آیه معادل آیه سوره سجده است. «آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. سپس نسل او را از عصاره‏ای از آب ناچیز و بی‏قدر آفرید.» (سجده: 7-8)

ب- بخش اول آیه مربوط به نوع انسانی است و شامل همه انسانها از جمله حضرت آدم می‌شود ولی منظور از ارض، عناصر سازنده انسان است. بخش دوم آیه با توجه به آیات مخصص (ص: 71-74) که خلق آدم را از خاک می‌دانند، تنها مربوط به نسل حضرت آدم است و خود ایشان را شامل نمی‌شود. 

6) آب (ماء): (سجده: 7-8)

«و اوست آن که از آب، بشری آفرید، پس او را دارای رابطه خویشاوندی نسبى و سببى قرار داد.» (فرقان:54) «و خداوند هر جنبنده‏ای را از آبی آفرید.» (نور:45) }وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیّ{ یعنی «و هر چیز زنده‏ای را از آب پدید آوردیم‏.» (انبیاء:30)

برخی می‌گویند اطلاق دابه (جنبنده) حضرت آدم را نیز شامل می‌شود بنابرین حضرت آدم مسبوق به توالد است و از آب (نطفه) تشکیل شده است. «کل شیء» همه گیاهان و حیوانات و نیز انسان را شامل می‌شود. برخی نیز این آیات را همسو با ایده تکامل مبنی بر شروع حیات از دریا می‌دانند. (مشکینی، بی‌تا: 23؛ سیدقطب، 1412: 6، 111)

در پاسخ می‌توان گفت اولا این عموم با آیاتی دیگر (ص: 71-74) که خلق آدم را از خاک می‌دانند تخصیص خورده است. توضیح این آیات در ابتدای نوشتار آمده است. ثانیا مراد از خلق از آب، می‌تواند اشاره به مواد تشکیل دهنده انسان باشد چه در آغاز خلقتش و چه بعد از خلقت که حدود هفتاد درصد بدن از آب است و این با نظریه دینی خلقت نیز سازگار است. اگر مراد از آب، نطفه باشد اشاره به خلقت انسان‌ها از راه توالد دارد و شخص حضرت آدم همانطور که پیش‌تر بیان شد به دلیل آیات دیگر از شمول آن خارج است. (مکارم شیرازی، 1374: 13، 396)

7) علق:

}خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق{ (علق: 2) یعنی «انسان را از خون بسته‏ای خلق کرد.» عموم آیه شامل هر انسانی از جمله حضرت آدم می‌شود. (مشکینی، بی‌تا: 26و42) آفریده شدن حضرت آدم از علق، با فرگشت سازگار است. این عمومیت در آیاتی دیگر نیز آمده است. (نحل: 4؛ انسان: 2)

در پاسخ می‌توان گفت اولا عمومیتی در کار نیست این قضیه‌ مهمله است. کلام مثبت، دلالت بر وجود فی الجمله دارد نه بالجمله. ثانیا عموم یا اطلاق این آیه با آیاتی دیگر (ص: 71-74) که خلق آدم را از خاک می‌دانند تخصیص و تقیید می‌خورد. (مصباح یزدی، 1384: 347)

8) نطفه: (عبس: 19؛ نحل: 4)

«ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم‏.» (انسان: 2) آیا اطلاق واژه «انسان» حضرت آدم را نیز شامل می‌شود؟ اگر چنین باشد این آیه با فرگشت سازگار خواهد بود. (مشکینی، بی‌تا: 35و41) پاسخ‌هایی که قبلا بیان شد کافی است برای جواب به این برداشت از آیه.

بعد از طرح آیاتی که دلالت بر منشأ واحد برای انسان دارند و پاسخهایی که در ذیل هر آیه بیان شد اینک پاسخ کلی به این برداشت فرگشتی از آیات ارائه می‌شود:

پاسخ اول- گاهی در آیات، منظور از انسان و بشر، حضرت آدم است. آیاتی که می‌فرماید انسان و بشر از تراب یا طین یا صلصال یا ارض آفریده شد به قرینه آیاتی دیگر از قرآن کریم، ناظر به نوع انسان نیست بلکه ناظر به انسان اول یعنی حضرت آدم است. (طباطبایی، 1393: 4، 142؛ عبده، 1420: 2، 244) از جمله آیاتی که قرینه بر این است که مراد از انسان در آیات خلق از خاک، حضرت آدم است آیات سوره ص و حجر است. (ص:71-75؛ حجر:26-34)  مطابق این آیات، انسانی که از طین و صلصال خلق شد همان انسانی است که مسجود ملائکه شد و ابلیس از سجده بر او امتناع ورزید. با توجه به آیاتی دیگر (بقره:34؛ اعراف:11؛ طه:116؛ کهف:50) که داستان سجده ملائکه و امتناع شیطان را مربوط به حضرت آدم ‌می‌داند نتیجه می‌گیریم که مراد از انسان و بشر در آیات خلق بشر از طین، انسان خاصی است به نام حضرت آدم نه نوع بشر.

پاسخ دوم- منظور از آب و خاک و گل، عناصر تشکیل دهنده انسان است. اگر مراد از آب و خاک، عناصر سازنده بدن انسان باشد، آیاتی که می‌گوید انسان را از آب و خاک آفریدیم نمی‌تواند به نفع فرگشت مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا با رد فرگشت نیز می‌توان گفت عناصر سازنده انسان، آب و خاک است. آب و خاک اشاره است به عناصر طبیعی اولیه که در آب و خاک یافت می‌شوند. (طبرسی، 1406: 6، 727؛ مکارم شیرازی، 1374: 12، 431؛ النبیلی، 1425: 35)

2. شما انسانها از ذریه قوم دیگری آفریده شده‌اید:

«پروردگارت بی‏نیاز و مهربان است اگر بخواهد، همه شما را می‏برد سپس هر که را بخواهد جانشین شما می‏سازد همانطور که شما را از ذریه قوم دیگری به وجود آورد.» (انعام: 133)

آیه می‌فرماید شما از ذریه و نسل قوم دیگری هستید. آیا این مطلب، مؤید فرگشت است؟ آیا می‌توان از آیه برداشت کرد که انسان از نسل حیوانات قبلی است و منظور آیه از «قوم آخر» نوع دیگر از موجودات زنده‌ی قبل از انسان است که انسان تکامل یافته‌ی آنهاست؟

با دقت در تعبیر آیه و با ملاحظه سیاق آیات به این نتیجه می‌رسیم که مخاطب آیه، نه نوع انسان است نه همه انسانها؛ بلکه مخاطب، گروهی از انسانهای کافر هستند. آیات قبل و بعد دلالت بر این دارند که مخاطب، کافران هستند؛ کسانی که مغرور و فریفته دنیا شده‌اند؛ کسانی که کافر شدند (انعام: 130) و کسانی که وعده عذاب داده شدند. (انعام: 134) بنابرین آیه به هیچ وجه نمی‌خواهد بگوید نوع انسان از نسل قوم دیگر و از نوع دیگری بوده است بلکه می‌خواهد بگوید شما اگر کافر هستید من می‌توانم شما را از بین ببرم و به جای شما مردمانی مؤمن بیاورم همانطور که شما کافران خود از نسلی بودید آنان رفتند شما آمدید. معلوم است که نسل کفار مخاطب در صدر اسلام، انسانهایی بودند از نسل انسان، نه از نسل نوع دیگری از حیوان. (مکارم شیرزای، 1374: 5، 447)

3. «مردم، امّتى یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم‏دهنده برانگیخت و با آنان، کتاب را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند.» (بقره: 213)

برخی از این آیه اینگونه برداشت کرده‌اند (مشکینی، بی‌تا: 27) که در ابتدای خلقت، مردمی بودند که با هم اختلافی نداشتند سپس بعد از پیدایش اختلاف، خداوند پیامبرانی را فرستاد تا میان آنان داوری کنند. حضرت آدم که پیامبر الهی بود نیز مشمول این حکم است پس قبل از حضرت آدم، مردمانی بودند و حضرت آدم برای داوری میان آنان آمد. این با فرگشت سازگار است.

در پاسخ به استدلال فوق می‌گوییم در تفسیر آیه احتمالات دیگری نیز هست. داوری پیامبران فرع پیدایش جامعه و اختلافات مردم است. می‌شود پیامبری باشد اما داوری او میان مردم مطرح نباشد. میان وجود پیامبر (به وصف پیامبری) و داوری او میان مردم، نه تساوی هست نه لزوما همزمانی. در آیه نیز از پیامبر به وصف مبشر و منذر سخن به میان آمده نه از ذات و صرف وجود پیامبر. می‌توان اینگونه تصویر کرد که حضرت آدم به عنوان اولین انسان روی زمین بود. به تدریج که خانواده و جمعیت و جامعه تشکیل شد و اختلافات و انحرافات رخ نمود، آنگاه ایشان یا سایر پیامبران به وصف مبشر و منذر ظهور کردند. (مکارم شیرازی، 1374: 2، 95)

این احتمال نیز دور از ذهن نیست که آیه در اصل شامل حضرت آدم نشود؛ زیرا آیه از پیامبری سخن می‌گوید که کتاب دارد و ما می‌دانیم که حضرت آدم صاحب کتاب نبود. 

4. «خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید.» (آل‌عمران: 33) این آیه در میان نویسندگان مسلمان و موافق فرگشت، مهم‌ترین آیه قابل استناد است. (مکارم شیرازی، 1409: 6، 623) مطابق ظاهر آیه همانطور که نوح و آل‌ابراهیم و آل‌عمران از میان مردم زمان خود برگزیده شدند حضرت آدم نیز از میان مردم زمان خود برگزیده شد پس در زمان حضرت آدم مردمانی بودند و ایشان اولین انسان نبود. به طور کلی اصطفاء و برگزیدن باید از میان جمعی صورت بگیرد؛ اگر حضرت آدم تنها و اولین انسان بود چگونه و از میان چه کسانی برگزیده شد؟ (سحابی، 1351: 108؛ سحابی، 1387: 167)

در جواب می‌گوییم استدلال موافقان فرگشت به آیه فوق به دو شرط صحیح است: یکی آنکه مراد از عالمین و جهانیان، مردم زمان حضرت آدم باشد. ثانیا معنای اصطفاء منحصر در اصطفای نسبی باشد. اما این دو پیشفرض مردود است.

پیشفرض اول باطل است زیرا عالمین اعم است از مردم زمان حضرت آدم و مردم زمان‌های بعد. (طباطبایی، 1393: 16، 259؛ مکارم شیرازی، 1409: 6، 623؛ مصباح یزدی، 1384: 345) همانطور که در روایت می‌خوانیم «أمّا إبنتی فاطمة فهی سیدة نساء العالمین من الأولین والآخرین» (صدوق، 1362: 112) طبق این معنا، آیه می‌فرماید آدم و نوح و آل‌ابراهیم و آل‌عمران را بر مردمان همه زمان‌‌ها برگزیدیم و آنها از میان مردم جهان در کل تاریخ بشر انتخاب شدند. احتمال غیر راجحی نیز هست که حضرت آدم از میان خانواده خود که بعد از مدتی از همسر و فرزندانش تشکیل یافته بود انتخاب شد. (طباطبایی، 1393: 16259؛ مصباح یزدی، 1384: 345؛ مهاجری، 1363: 54)

پیشفرض دوم نیز صحیح نیست؛ زیرا معنای اصطفاء، اعم از اصطفای نفسی و اصطفای نسبی است. (جوادی آملی، 1389: 14، 101) اصطفای نسبی این است که از میان چند چیز، یکی را انتخاب کنیم. اصطفای نفسی این است که یک چیز را انتخاب کنیم گرچه پای چند چیز در میان نباشد.

5. }وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا{ (اسراء: 70) یعنی «و به راستى ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را در خشکى و دریا بر مرکبها برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریده‏هاى خود برترى آشکار دادیم.»‏

شاید برخی با تمسک به این آیه بگویند «من» در آیه، دلالت بر موجود عاقل می‌کند (سحابی، 1387: 56) بنابرین وقتی خدا می‌فرماید بنی آدم را بر بسیاری از موجودات عاقل (من خلقنا) برتری دادیم نتیجه می‌گیریم که در زمان حضرت آدم، موجودات عاقلی بودند و چون موجود عاقل، انسان است پس حضرت آدم اولین انسان نبود بلکه همزمان با او انسانهایی بودند که آدم و فرزندانش بر آنان برتری داده شدند.

در پاسخ علاوه بر پاسخی که در مورد آیه قبل بیان شد می‌توان به تفسیر برخی مفسرین اشاره کرد که «من» را اعم از حیوان و جن می‌دانند. قرآن در مواردی انواع حیوان را امت نامیده که در شمار عاقلان محسوب می‌شوند. (طباطبایی، 1393: 13، 157)   

6. }یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا{ (حجرات: 13) یعنی «ای مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید‏.»

شاید بعضی (سحابی، 1387: 172) با تمسک به این آیه بگویند حضرت آدم نیز باید از مرد و زنی متولد شده باشد. در جواب می‌گوییم اولا این آیه دلالت بر عموم ندارد ثانیا هر عمومی ممکن است تخصیص بخورد. آیاتی که آفرینش حضرت آدم را از خاک بیان می‌کند مخصص این آیه است. (مصباح یزدی، 1384: 347) ثالثا سیاق آیه در مقام بیان کیفیت خلقت نیست بلکه در صدد بیان امری اجتماعی است و معلوم است مخاطب آن بیشتر مردمی هستند که از راه توالد خلقت یافته‌اند نه یکی دو نفر مانند آدم و حوا.

7. }وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیس{ (اعراف: 11) یعنی «ما شما را آفریدیم سپس صورت بندى کردیم بعد به فرشتگان گفتیم: براى آدم خضوع کنید. آنها همه سجده کردند جز ابلیس.»

به نظر برخی (مشکینی، بی‌تا: 25؛ سحابی، 1387: 171) مطابق این آیه، خداوند قبل از شکل دادن به انسان، او را آفرید و بعد از مدت نامعلوم، او را به شکل انسان فعلی در آورد. سپس بعد از مدتها، فرشتگان را امر به سجده در برابر یکی از افراد نوع انسان کرد. چون «ثم» دلالت بر تراخی و گذشت زمان دارد معلوم می‌شود بعد از وجود انسانهایی، خدا به ملائکه دستور سجده بر آدم را صادر کرد پس آدم اولین انسان نبود بلکه قبل از او انسانهایی بودند.

جواب استدلال فوق متعدد است:

الف- ثم همیشه برای تراخی زمانی نیست بلکه همانطور که در مواردی دیگر از قرآن آمده (بلد: 17) گاهی برای تراخی بیانی و ترتیب کلامی است. (طباطبایی، 1393: 16، 260)

ب- وجود انسانهایی قبل از آدم، دلیل نمی‌شود که آدم از آنها متولد شده باشد این استدلال اضافه‌ای می‌طلبد. می‌توان گفت انسانهایی بودند اما آدم به معجزه از خاک آفریده شد.

ج- اگر ثم برای تراخی زمانی باشد باید بعد از وجود همه انسانها، از مردم عصر نزول گرفته تا ما مردم این زمان، ملائکه مأمور به سجده بر آدم شده باشند زیرا ضمیر خطاب «کم» به همه انسانها برمی‌گردد. (مصباح یزدی، 1384: 347)

8. }وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماء{ (بقره: 30) یعنی «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگارا آیا کسی را در آن قرار می‏دهی که فساد و خونریزی کند؟»

موافقان فرگشت به این آیه استناد کرده و می‌گویند ملائکه، انسان‌های قبل از حضرت آدم را دیده بودند که خونریزی و جنایت می‌کردند بنابرین از خلقت آدم متعجب شدند و سؤال برای آنان پیش آمد. از این آیه نتیجه می‌گیریم که حضرت آدم اولین انسان نبوده است. (مشکینی، بی‌تا: 38)

پاسخ استنباط فوق این است که اولا صرف وجود انسانهایی قبل از حضرت آدم دلیل نمی‌شود که حضرت آدم از آنان تولد یافته باشد. نسلهای فراوانی قبل از نسل فعلی بشر روی زمین آمده و رفته‌اند. روایت بر این مضمون نیز وارد شده است. (صدوق، 1416: 277) ثانیا در تفسیر این آیه احتمالات چندی قابل طرح است:

الف-  صدور سخن فوق از جانب ملائکه، به لحاظ ظن و استنباط خود آنان بود؛ زیرا آنان می‏‌دانستند موجود زمینی قطعا مادی و مرکب از شهوت و غضب است و جهان آنان، جهان تزاحم و محدودیت است، بنابرین چنین زندگانی طبعا خالی از مفاسد و خون‏‌ریزی نخواهد بود. (طباطبایی، 1374: 1، 147)

ب- قبل از انسان، جنیان روی زمین زندگی می ‏کردند که فساد و خونریزی می‏‌کردند به همین جهت ملائکه به امر الهی آنان را هلاک کردند. ملائکه، خون‏ریزی و فساد این‏ها را به چشم دیده بودند. این ملائکه با این سابقه‏ ذهنی، مولود جدید را به مخلوقات مفسد پیشین قیاس کردند. طبرسی این قول را به کثیری از مفسرین نسبت داده است. (طبرسی، 1406: 1، 177)

ج- از ابن عباس و ابن مسعود هم نقل شده است که خداوند قبلا آنان را از چنین وضعیتی آگاه کرده بود. (طبرسی، 1406: 1، 177)

د- گفته‏ ملائکه اخبار نبود، بلکه استفهام و استخبار و استعلام بود. فرشتگان می‏خواستند از مصلحت و حکمت خلقت انسان اطلاع یابند. طبرسی و فخر رازی این قول را مطرح کرده‏اند. (طبرسی، 1406: 1، 72؛ فخر رازی،1420: 2،170)

سؤالاتی از زیست‌شناسان

گذشته از بحث خلقت انسان، سوالاتی کلی در باب فرگشت مطرح است که باید زیست‌شناسی به آن پاسخ دهد. البته زیست‌شناسان کم و بیش در صدد پاسخ به برخی از سؤالات برآمده‌اند. پاره‌ای از سؤالات به شرح زیر است:

1- آیا فرایند تکامل برای سلول به بعد است و شکل‌گیری خود سلول یا قبل از آن را شامل نمی‌شود؟ آیا خود سلول با فرایند انتخاب طبیعی به وجود آمد؟ آیا اجزاء تشکیل دهنده سلول با فرایند انتخاب طبیعی به وجود آمدند؟ آیا عناصر طی انتخاب طبیعی به وجود آمدند؟ تشکیل مولکول نتیجه انتخاب طبیعی بود؟ تشکیل اتم چه؟ تشکیل ذرات ریز اتمی چه؟ آیا تشکیل کرات و سیارات بر اساس انتخاب طبیعی بوده است؟

ما وقتی به گیاهان و حیوانات با آن همه تنوع می‌نگریم می‌گویند همه اینها در اثر فرایند تکامل و با مکانیزم انتخاب طبیعی به وجود آمده‌اند؟ آیا وقتی به بیش از صد عنصر با آن همه تنوع و اختلافشان می‌نگریم می‌توانیم بگوییم اینها در اثر فرایند تکامل و با مکانیزم انتخاب طبیعی به وجود آمده‌اند؟

2- مطابق فرگشت، هر آنچه در طبیعت از موجودات زنده دیده می‌شود محصول فرایند انتخاب طبیعی است نه محصول طرحی هوشمند از قبل؛ در حالی که آیات قرآن پدیده‌های طبیعی را محصول طرحی از سوی خدا می‌داند که با حکمت از قبل تدبیر شده‌اند. آیات در این زمینه فراوان است: (حدید: 25؛ اعراف: 54؛ رعد: 2)

«ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم و از آسمان آبى نازل کردیم و شما را با آن سیراب ساختیم در حالى که شما توانایى حفظ و نگهداری آن را نداشتید.» (حجر: 22)

«آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمه‏هایى در زمین وارد نمود، سپس با آن زراعتى را خارج می‏سازد که رنگهای مختلف دارد بعد آن گیاه خشک می‏شود، بگونه‏ای که آن را زرد و بى‏روح می‏بینى سپس آن را در هم می‏شکند و خرد می‏کند.» (زمر: 21)

بر اساس فرگشت، زنبور عسل در یک روند تکاملی تدریجی به نحوه لانه‌سازی رسیده است اما مطابق آیه قرآن، خداوند این شیوه لانه‌سازی را به او الهام کرده و به صورت برنامه‌ای غریزی در نهاد او قرار داده است. (نحل: 68)  

3- آیا قرار است انسان در فرایند تکامل در آینده چیز دیگری شود؟ طبق آموزه‌های دینی، انسان اشرف مخلوقات است.

4- اگر فرگشت از سوی گروهی، نظریه‌ علمی نامیده می‌شود، چرا دانشمندانی به مخالفت با آن مبادرت می‌ورزند؟ فرگشت را نمی‌توان نظریه اثبات شده تلقی کرد زیرا در میان دانشمندان مخالفانی دارد. برخی از مخالفان، اصل فرضیه تکامل را رد می‌کنند و تبدیل موجودی از یک گونه به گونه دیگر را نمی‌پذیرند. برخی از مخالفان، بعضی از اصول و مقدمات فرضیه تکامل را انکار می‌کنند. از جمله دانشمندان مخالف می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

جیم جی بال (Jim J. Bull) استاد زیست‌شناسی مولکولی در دانشگاه تگزاس، تکامل کوچک (در حد تغییر صفات غیر ذاتی) را پذیرفته و تکامل بزرگ (در حد تغییر انواع) را نمی‌پذیرد. (صباغی، 1358: ص182) واتسون از قول وادینگتون، ژن‌شناس انگلیسی، می‌گوید تصادفی بودن تغییرات به این می‌ماند که آجرها تصافی ساختمان شوند. (واتسون، 1366: ص21) هنری روویر، استاد کالبدشناسی دانشکده پزشکی پاریس، تغییرات را برنامه‌ریزی شده و مورد هدایت خدا می‌داند. (روویر، 1358: ص195) فرید وجدی نقدهایی از دانشمندان بر فرگشت نقل کرده است. (فرید وجدی، 1971: 1، 703)

مؤسسه دیسکاوری (Discovery Institute) اولین بار فهرست اختلاف عقیده با دارونیسم را در سال 2001 چاپ کرد. سایت دیسکاوری اسم و مشخصات دانشگاهی دانشمندان مخالف فرگشت را در  معرض دید قرار داده است.[1] در فیلم مستند اخراج شده (Expelled) محصول 2008 به کارگردانی فرانکویسکی (Frankowski Nathan) و نویسندگی میلر (Kevin Miller) با اجرای بن استین (Ben Stein) با دانشمندانی مصاحبه شده است که در آمریکا به علت طرح بحث خلقت هوشمند و مخالفت با فرگشت از دانشگاه اخراج شده‌اند. برخی از دانشمندان نامبرده در فیلم فوق عبارتند از:

 جاناتن ولز (Jonathan wells) دکترای زیست‌شناسی مولکولی و سلولی و دکترای مطالعات دینی

ریچارد ون استرنبرگ (Richard Von Sternberg) دکترای زیست‌شناسی نظری و تکامل مولکولی

کارولین کروکر (Caroline Crocker) دکترای ایمونوفارماکولوژی   

دیوید برلینسکی (David Berlinski) فوق دکترای ریاضی و زیست شناسی مولکولی و دکترای ریاضیات

ویلیام دمسکی (William Albert Dembski) دکترای ریاضیات و فلسفه

گویلرمو گونزالس (Guillermo Gonzalez) دکترای نجوم

پاول نلسون (Paul Nelson) دکترای فلسفه

جان پولکینگهورن (John Polkinghorne) دکترای فیزیک ریاضی

استفان مایر (Stephen C. Meyer) دکترای تاریخ و فلسفه علم

مایکل اگنور (Michael Egnor) دکترای پزشکی از دانشگاه کلمبیا

نتیجه

خلقت حضرت آدم، معجزه‌گون و امری خارج از عادت غیر قابل تبیین علمی است. از این منظر، بررسی تفسیری مسأله خلقت انسان، متفاوت از بحث علمی خلقت است. همین تفاوت، دلیل عدم تعارض نظریه دینی با نظریه علمی است. اگر تأکید قرآن بر معجزه‌گون بودن خلقت حضرت آدم است، جایی برای نقض علمی باقی نمی‌ماند. از این نظرگاه نه نظریه دینی در صدد تبیین علمی خلقت انسان است چرا که معجزه تبیین علمی برنمی‌دارد نه نظریات علمی در مقام انکار نظریه دینی هستند زیرا که علم تجربی بیگانه از مقوله معجزه است. مطابق نظریه دینی، حضرت آدم به عنوان پدر این نسل انسان، با اراده الهی به طرز معجزه‌گون آفریده شد حال فرقی نمی‌کند که انسان از نظر علمی بتواند از گونه‌های قبلی بر اثر تکامل تدریجی به وجود آید یا نتواند؛ نسلی از انسان اینگونه به وجود آمده باشد یا نه. با توجه به تفکیک و عدم منافات نظریه دینی و نظریه علمی، راه برای مباحث علمی در باب خلقت باز است. پژوهش‌های علمی و نظریه‌ها تزلزلی در عقیده دین‌داران ایجاد نمی‌کند. دانشمندان متدین نیز مانعی بر سر راه تلاش‌های علمی خود نمی‌بینند. آنچه درباره تفکیک نظریه دینی از نظریات علمی گفته شد به عنوان یک اصل که قابل تطبیق بر سایر موضوعات باشد نیست بلکه تنها در باب خلقت حضرت آدم به عنوان پدر انسانهای فعلی است و سرایت آن به سایر موضوعات بررسی جداگانه می‌طلبد چرا که اگر در موضوعی پای معجزه در میان نباشد، تفکیک نظر دین از نظریه علمی صحیح به نظر نمی‌آید.

 

 

 

فهرست منابع

  1. قرآن کریم
  2. جعفری، محمد تقی، بی‎تا، آفرینش و انسان، قم، انتشارات دار التبلیغ الاسلامی.
  3. جوادی آملی، عبدالله، 1381، صورت و سیرت انسان در قرآن، چاپ دوم، قم، نشر اسراء.
  4. جوادی آملی، عبدالله، 1389، تسنیم، ج14، چاپ دوم، قم، نشر اسراء.
  5. رضایی اصفهانی، محمدعلی، 1381، پژوهشی در اعجاز قرآن، چاپ سوم، قم، نشر کتاب مبین،
  6. روویر، هنری، 1358، حیات و هدفداری، ترجمه عباس شیبانی، تهران، شرکت سهامی انتشار.
  7. سبحانی، جعفر، 1386، داروینیسم یا تکامل انواع، چاپ اول، قم، انتشارات موسسه امام صادق.
  8. سحابی، یدالله، 1351، خلقت انسان، چاپ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشار.
  9. سحابی، یدالله، 1387، قرآن مجید تکامل و خلقت انسان، چاپ اول، تهران، شرکت سهامی انتشار.
  10. سید قطب، 1412، فی ظلال القرآن، چاپ هفدهم، بیروت، دار الشروق.
  11. صباغی، یوسف، 1358، فرضیه داروین و خداشناسی، چاپ اول، قم، حوزه علمیه قم.
  12. صدوق، 1362، امالی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات کتابخانه اسلامیه.
  13. صدوق، 1416، توحید، چاپ ششم، قم، انتشارات جامعه مدرسین.
  14. طباطبایی، محمد حسین، 1393، المیزان، چاپ سوم، بیروت، نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات.
  15. طباطبایی، محمدحسین، 1374، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، چاپ پنجم، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  16. طبرسی، 1406، مجمع‏البیان، چاپ اول، بیروت، دار المعرفه.
  17. طوسی، بی‌تا، التبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  18. عبده، محمد، 1420، المنار، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  19. فخر رازی، 1420، مفاتیح ‏الغیب، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  20. فرید وجدی، محمد، 1971، دایره معارف القرن العشرین، بیروت، دار المعرفه.
  21. قمی، علی بن ابراهیم،1420، تفسیر قمی، چاپ چهارم، قم، دار الکتاب.
  22. مراغی، احمد، بی‌تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  23. مشکینی، علی، تکامل در قرآن، بی‌تا، ترجمه حسین‌نژاد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
  24. مصباح یزدی، محمدتقی، 1384، معارف قرآن (1-3) خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، چاپ پنجم، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
  25. مکارم شیرازی، ناصر، 1374 ، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
  26. مکارم شیرازی، ناصر،1409، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، چاپ اول، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  27. مهاجری، مسیح، 1363، نظریه تکامل از دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
  28. النبیلی، عالم سبیط، 1425، اصل الخلق و امر السجود، چاپ اول، بیروت، دار المحجة البیضاء.
  29. نجفی اصفهانی، محمدرضا، 1389، نقد فلسفه دارون، چاپ اول، تهران، انتشارات کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
  30. واتسون، لایال، 1366، فوق طبیعت، ترجمه احمد ارژمند و شهریار بحرانی، انتشارات امیر کبیر.
  31. ولز، اسپنسر، 1386، پروژه ژنوگرافیک 2، شهروند امروز، 4 آذر1386.

سایت:

http://www.discovery.org/scripts/viewDB/filesDB-download.php?command=download&id=660



[1] . این سایت در تاریخ 24 بهمن ماه 1394 دیده شد.

http://www.discovery.org/scripts/viewDB/filesDB-download.php?com