بسیاری از متکلّمان، نقطة محوری بحث در توحید صفاتی را به درستی درنیافتهاند.محور بحث در توحید صفاتی، صفات ثبوتی است و ارتباطی به صفات فعلی، سلبی و یا خبری ندارد. بهخلاف آنچه صاحبان کتب ملل و نحل گفتهاند، قائلان به وحدت ذات با صفات، نافیان صفات نیستند، و از معتزلیان تنها ابوعلی جبائی را میتوان در زمره نافیان صفات قرار داد. لغزشگاه ابوعلی –در نظریه نیابت ذات از صفات- ناشی از این پندار غلط است که صفت در همه جا باید قائم به غیر باشد. اشکال اصلی بر قائلان به زیادت صفات بر ذات، لزوم تعدد قدماء است. اشاعره به خلاف اهل حدیث –که فقط بر ظواهر نقلی بسنده میکنند- در صدد حلّ مشکل تعدد قدماء ثمانیه برآمدهاند، امّا کاری از پیش نبرده، و مفاسد این نظریه، همچنان بر قوت خود باقی است؛ مفاسدی همچون وجود امثال برای خداوند و نیز لزوم ترکیب و حاجت در ذات الهی. برخی از اعتراضهای اشاعره بر معتزله و شیعه، ناشی از عدم توجّه به تفاوت وحدت مفهومی و وحدت مصداقی است. برخی دیگر از این اعتراضها نیز برخاسته از قیاس واجبالوجود به ممکنالوجود و عدم توجه به تشکیک در وجود است؛ در حالیکه صفات، لزوماً و در همه مصادیق وجود، از سنخ عَرَض نیستند.